پدری به پسرش که دائم عصبانی می شد گفت :
پسرم تو باید یاد بگیری که خودت رو کنترل کنی و مراقب رفتار و گفتارت باشی.
و بعد تعدادی میخ به او داد و خواست هر بار که عصبانی می شه یکیش رو به دیوار اتاقش بکوبه!
پسر روز اول هیجده میخ به دیوار زد.
روز دوم شانزده تا و ...!
او هر روز ناخودآگاه وقتی دیوار اتاقش رو می دید تلاش می کرد تا کمتر عصبانی بشه وتعداد میخ هائی که به دیوار می کوبید مدام کم و کمتر می شد.
تا اینکه روزی پدر گفت :